پارسا ملکی _ نفت خبر؛
در حالی که جهان با تنشهای ژئوپلیتیکی دستوپنجه نرم میکند، نشانههایی از شکلگیری یک محور قدرتمند در شرق آسیا، آمریکای جنوبی و فراتر از آن ظاهر شده که هدفش به چالش کشیدن سلطه دلار آمریکا و نفوذ واشنگتن در عرصههای اقتصادی و نظامی است.
این اتحاد که در قالبهایی مانند پیمان بریکس و سازمان همکاری شانگهای تجلی یافته، با موتور محرک چین میتواند نظم جهانی را دگرگون کند اما این جبهه نوپا با چالشهای عمیقی روبرو است؛ از جمله انسداد سیاسی در ساختار حزب کمونیست چین (CCP) و دیکتاتوری حاکم که ریسکهای بلندمدت جدی برای پایداری آن به همراه دارد. در حالی که اجلاسهای اخیر بریکس و SCO بر کاهش وابستگی به دلار تأکید کردهاند، سؤال این است؛ آیا این اتحاد میتواند فراتر از شعارها عمل کند یا سایههای داخلی چین آن را فلج خواهد کرد؟
این محور که از برزیل تا هند و روسیه را در بر میگیرد، نه تنها یک ائتلاف اقتصادی بلکه پاسخی استراتژیک به تحریمهای آمریکا است. در اجلاس اخیر بریکس رهبران بر گسترش تجارت با ارزهای محلی و ایجاد صندوق تضمین چندجانبه توافق کردند که مستقیماً دلار را هدف قرار میدهد. سازمان شانگهای نیز در اجلاس تیانجین، با حضور شی جینپینگ بر ابتکار حاکمیت جهانی (GGI) تأکید کرد و خواستار کاهش نقش دلار در تجارت انرژی و فناوری شد. این اقدامات که ۴۲ درصد جمعیت جهان را تحت پوشش قرار میدهد، میتواند سلطه اقتصادی آمریکا را تضعیف کند و به چالشهای نظامی آن مانند تنش در دریای چین جنوبی دامن بزند.
اتحادهای ضدسلطه؛ بریکس و شانگهای در خط مقدم
پیمان بریکس که در سال ۲۰۲۳ با عضویت ایران، عربستان، مصر و امارات گسترش یافت، اکنون در حال تبدیل شد به بلوکی اقتصادی-نظامی است.
اجلاس ریو بر ایجاد سیستم پرداخت بریکس تمرکز کرد که تجارت بدون دلار را تسهیل میکند و از تحریمهای آمریکا در امان نگه میدارد و با واکنش تند ایالات متحده مواجه شد. ویلیام هیو دیپلمات سابق آمریکایی، در پستی نوشت «دلار از ابزاری جهانی به سلاح سیاسی تبدیل شده؛ بریکس نه برای شورش، بلکه عامل تضمین بقا است.» این گروه با تولید ناخالص داخلی بیش از ۳۰ درصد جهان اکنون بر تجارت انرژی با ارزهای محلی تأکید دارد، از نفت عربستان تا گاز روسیه و هدفش ایجاد یک فضای اقتصادی موازی است.
سازمان همکاری شانگهای با ۱۰ عضو اصلی و شرکای مانند آمریکای جنوبی (ونزوئلا و بولیوی)، مکمل بریکس است. اجلاس تیانجین بر همکاری هوش مصنوعی و انرژی بدون دلار تمرکز کرد و بیانیه تیانجین بر "حقوق برابر" در برابر سلطه غربی تأکید داشت.
شی جینپینگ ، خواستار نظم چندقطبی شد که از دلار به عنوان ابزار تحریم جلوگیری کند. این سازمان که هند و پاکستان را نیز در بر میگیرد، جنبه نظامی دارد؛ مانورهای مشترک در ۲۰۲۵ بر امنیت دریایی و ضدتروریسم تمرکز کردند که میتواند جبههای علیه نفوذ ناتو در آسیا ایجاد کند.
این اتحادها، با تمرکز بر آمریکای جنوبی (برزیل و آرژانتین در بریکس)، میتوانند زنجیره تأمین را از دلار جدا کنند. گزارش Carnegie Endowment تأکید میکند که بریکس برای چین ابزاری برای امنیت رژیم و ثبات داخلی است، اما گسترش آن تنشهای جهانی را افزایش میدهد.
چین، مرکب نامطمئن اقتصادی با سایه استبداد سیاسی
چین به عنوان قلب این محور، با اقتصاد عظیم خود نقش اصلی را ایفا میکند. در سال ۲۰۲۵، پکن سیستم پرداخت بریکس را راهاندازی کرد و تجارت با SCO را به ارزهای محلی سوق داد، که سلطه دلار را که ۸۸ درصد تجارت جهانی را پوشش میدهد را به چالش میکشد. گزارش Phenomenal World میگوید «صعود چین و آشفتگی آمریکا فرصتهای بریکس را شکل میدهد، اما چالشهای داخلی آن را محدود میکند.» از نظر نظامی SCO به چین کمک میکند تا در برابر آمریکا در آسیا متحد شود با مانورهایی که بر دریای چین جنوبی تمرکز دارند.
اما موتور چین ضعف هایی هم دارد. دادههای اقتصادی اخیر نشاندهنده کندی است؛ رشد تولید صنعتی ۵.۲ درصد (کمترین در سالهای اخیر)، خردهفروشی ۳.۴ درصد و سرمایهگذاری ثابت ۰.۵ درصد که همه کمتر از پیشبینی بودند. این ضعف که از بحران املاک و تورمزدایی ناشی میشود، توانایی چین برای رهبری اتحاد را تضعیف میکند FDI ۱۳.۴ درصد افت کرده و بیکاری به ۵.۳ درصد رسیده که اعتماد مصرفکنندگان را فرسوده است. تحلیل Stimson Center هشدار میدهد که شکافهای چندجانبه، بریکس را از یک بلوک منسجم دور میکند.
انسداد سیاسی در حزب کمونیست؛ دیکتاتوری و ریسکهای بلندمدت
مهمترین چالش این محور، انسداد سیاسی در ساختار CCP است. دیکتاتوری شی جینپینگ، رشد اقتصادی را با کنترل اجتماعی سخت ترکیب کرده – یک "چینش22" که ثبات را تهدید میکند. سرکوب بخش خصوصی و مقررات فناوری، سرمایهگذاری را کاهش داده و نوآوری را محدود کرده است.
این انسداد اتحادهای خارجی را هم تحت تأثیر قرار میدهد. در بریکس، هند بر اجماع تأکید دارد در حالی که چین به دنبال بلوک پکنمحور است. در SCO روسیه و ایران از چین حمایت میکنند، اما شکافهای داخلی CCP – مانند بدهی محلی ۱۰۰ تریلیون یوان – پایداری را به خطر میاندازد.
گزارش Atlantic Council تأکید میکند که مدلهای اقتدارگرایانه چین و روسیه، وعدههای کاذب میدهند و ریسک ناپایداری بلندمدت دارند. کریس پتن، آخرین فرماندار هنگکنگ، میگوید: «دیکتاتوریهای شیمانند هرگز خوب پایان نمییابند.
اتحادی شکننده در برابر آمریکا
این محور میتواند سلطه آمریکا را به چالش بکشد، اما ریسکهای داخلی چین – از کندی اقتصادی تا انسداد سیاسی – آن را شکننده میکند.
پیشبینی IMF رشد چین را ۴.۶ درصد میداند، که رهبری اتحاد را تضعیف میکند. اگر CCP اصلاحات جدی نداشته باشد، این جبهه ممکن است به جای تغییر جهان، به بحران داخلی منجر شود.
وارن تورپ تحلیلگر سیاسی اظهار کرد که چین نمیخواهد هژمون باشد، اما برای دفاع از متحدان بریکس مجبور است.» جهان باید این اتحاد را نه به عنوان تهدید، بلکه به عنوان آینهای از ضعفهای سیستمهای اقتدارگرا ببیند – جایی که قدرت اقتصادی بدون آزادی سیاسی، پایدار نمیماند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید