فرزین سوادکوهی-نفت خبر:
سخت است تصور کنیم هزاران چاه نفتی که روزگاری نبض اقتصاد ایران را به تپش درمیآوردند، در سکوت مطلق به خواب رفتهاند. این چاههای کمبازده میتوانند با یک جرقه نوآوری، تولید کشور را تا ۸۰ میلیون بشکه در سال افزایش دهند اما در دل تحریمها و پیچیدگیهای فنی، مشکلاتی بسیار مانع بیداریشان شده. سفری به عمق چالشهای احیای این چاهها ، از فناوری گمشده گرفته تا سرمایههای حبسشده و مدیریتهای لنگان، و نگاهی به افقهای روشن پیش رو نشان می دهد که از حدود ۳۰۰۰ حلقه چاه فعال در میادین نفتی ایران، بیش از ۷۰۰ حلقه یعنی حدود ۲۳ درصد از آنها کمبازده یا کاملاً متوقف شدهاند و این در حالیست که اگر تنها ۱۰درصد از این چاه ها احیا شوند حدود ۸ تا ۱۰ درصد به تولید نفت ما اضافه می کنند.
درست حالا که اقتصاد ما از نفت جان می گیرد هزاران چاه نفتی که زمانی پربار بودند، به دلیل کاهش بازدهی به حاشیه رانده شدهاند. این چاهها، که اغلب به دلیل افت فشار مخازن، نفوذ آب یا مشکلات فنی از مدار خارج شدهاند، پتانسیل افزایش تولید تا ۸۰ میلیون بشکه در سال را دارند. اما احیای آنها با موانع عمیقی روبرو است. این موانع عمدتا ریشه در کمبود فناوری پیشرفته یا سرمایهگذاری ناکافی و ضعفهای مدیریتی دارند.
یکی از اصلیترین مشکلات در احیای چاههای کمبازده، محدودیت دسترسی به فناوریهای مدرن است. در ایران، ضریب بازیافت مخازن نفتی، یعنی نسبت تولید به ذخایر،حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد است، در حالی که این رقم در کشورهای پیشرفته به حدود ۳۵ درصد میرسد. دلایل فنی بسته شدن چاهها اغلب به مواردی مانند تولید بیش از حد آب، مشکلات مکانیکی داخل چاه و فشار پایین بازمیگردد، که حدود ۸۰ درصد موارد را تشکیل میدهد.
بدون ابزارهای پیشرفته مانند سیستمهای تزریق گاز یا روشهای حفاری هوشمند، که به دلیل تحریمهای بینالمللی دسترسی به آنها محدود شده، احیای این چاهها به فرآیندی پرهزینه و زمانبر تبدیل میشود. کارشناسان معتقدند که حتی اگر تنها ۱۰ درصد از این طرحها به نتیجه برسد، میتواند ۸ تا ۱۰ درصد به تولید نفت اضافه کند، اما فقدان تجهیزات وارداتی این هدف را دور از دسترس نگه داشته است.
این محدودیت فنی، نه تنها به تحریمها برمیگردد، بلکه به ضعف در توسعه فناوریهای بومی نیز مرتبط است. در سالهای اخیر، تلاشهایی برای بومیسازی فناوریهای حفاری و تزریق شده، اما سرعت آن با نیازهای صنعت همخوانی ندارد.
کافیست به یاد بیاوریم در میادین قدیمی مانند اهواز یا مارون، چاههایی که دههها پیش حفاری شدهاند، نیاز به سنسورهای هوشمند و نرمافزارهای شبیهسازی پیشرفته دارند تا الگوهای جریان سیال را پیشبینی کنند. بدون این ابزارها، ریسک شکست پروژهها افزایش مییابد و هزینهها به طور تصاعدی بالا میرود.
جالب است بدانیم که در کشورهایی مانند نروژ یا کانادا، فناوریهای EOR (Enhanced Oil Recovery) یا بازیابی پیشرفته نفت، نرخ بازدهی چاههای قدیمی را تا ۵۰ درصد افزایش دادهاند. در ایران، این فناوریها هنوز در مراحل آزمایشی هستند و وابستگی به واردات، زنجیره تأمین را شکننده کرده است. علاوه بر این، نرخ تخلیه سالانه میادین ایران حدود ۱ درصد است، که این وضعیت نامطلوب نسبت به استانداردهای جهانی، عمدتاً ناشی از عواملی چون عدم دسترسی به فناوریهای نوین است.
اما فناوری تنها نیمهای از داستان است؛ کمبود سرمایهگذاری، لایه دیگری از چالشهاست. تحریمهای طولانیمدت، همراه با نوسانات ارزی و اولویتبندی بودجه بر پروژههای بزرگتر، باعث شده تا بودجه لازم برای احیای چاههای کوچکتر تخصیص نیابد. در حال حاضر، حدود ۷۰۰ چاه کمبازده در فهرست احیا قرار دارند، اما تنها ۱۲۰ مورد از آنها به دلیل ریسک پایینتر غربال شدهاند.
این وضعیت، که ریشه در بحران انرژی کلی کشور از جمله کاهش تولید نفت به دلیل تحریمها دارد ، فرصتهای سرمایهگذاری خارجی را نیز از بین برده است. بدون تزریق سرمایه، شرکتهای داخلی قادر به پوشش هزینههای اکتشاف مجدد یا تعمیرات نیستند، و این چرخه معیوب تولید را بیش از پیش کاهش میدهد.
برای درک عمق این مسئله، نگاهی به اعداد بیندازیم. احیای یک چاه کمبازده میتواند با هزینهای حدود ۱ میلیون دلار، تولید روزانه ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ بشکه نفت را بازگرداند، در حالی که حفاری یک چاه جدید ممکن است تا ۱۰ میلیون دلار هزینه داشته باشد و این یعنی صرفهجویی ۹۰ درصدی در هزینهها! با این حال، در فاز اول طرحهای احیا،که تنها ۵۰ قرارداد به ارزش ۵۰ میلیون دلار با شرکتهای دانشبنیان منعقد شده و میتواند ۸۳ میلیون بشکه به تولید اضافه کند، کمبود بودجه، اجرای این قراردادها را کند کرده.
صندوق نوآوری و شکوفایی و شرکت ملی نفت ایران تلاشهایی برای تأمین مالی به عمل آورده اند، اما نوسانات اقتصادی و اولویتهای بودجهای دولتی، مانند پروژههای زیرساختی، مانع اصلی است. علاوه بر این، جذب سرمایهگذاران خارجی به دلیل ریسکهای ژئوپلیتیکی، تقریباً غیرممکن شده.
اگر تحریمها برداشته می شد، پتانسیل جذب میلیاردها دلار سرمایه برای این حوزه تحقق پیدا می کرد که میتوانست صنعت را متحول کند. شورای اقتصاد نیز ۷۰۰ میلیون دلار اعتبار برای احیای چاههای کمبازده و غیرفعال در نظر گرفته است، که میتواند تولید سالانه ۸۰ میلیون بشکه را تضمین کند.
حالا به ضعفهای مدیریتی میرسیم، که شاید برجستهترین مانع باشد. مدلهای کسبوکار فعلی اغلب ریسک کامل را بر دوش شرکتهای کوچک و دانشبنیان میاندازد، بدون اینکه سهمی عادلانه از سود یا حمایت کافی برای همکاری با بهرهبرداران بزرگ فراهم کند. این مسئله، همراه با عدم هماهنگی بین بخشهای مختلف صنعت، اجرای پروژهها را کند میکند.
علاوه بر این، مدیریت ناکارآمد منابع انسانی و عدم استفاده از ظرفیتهای نوآورانه، مانند شرکتهای دانشبنیان، فرصتهای بالقوه را هدر میدهد. در واقع، چالشهای مدیریتی نه تنها فنی و مالی را تشدید میکنند، بلکه به عنوان ریشه اصلی، کل فرآیند را تحت تأثیر قرار میدهند.
در این زمینه، نقش شرکتهای دانشبنیان برجسته است. در مراحل اخیر، ۱۳ شرکت فناور با قراردادهای فعال برای احیای ۶۵ حلقه چاه درگیر شدهاند، اما چالشهایی مانند عدم تخصیص سهم سود به ذینفعان، ضعف در مدلهای کسبوکار و همکاری ناکافی با شرکتهای بهرهبردار، پیشرفت را متوقف کرده. این شرکتها، که اغلب از نخبگان جوان تشکیل شدهاند، پتانسیل بالایی برای نوآوری دارند، از توسعه نانوفناوریهای تزریقی گرفته تا الگوریتمهای هوش مصنوعی برای پیشبینی افت فشار، اما بدون حمایت مدیریتی، نمیتوانند شکوفا شوند.
برای نمونه در تفاهمنامههای سهجانبه میان صندوق نوآوری، شرکت ملی نفت و شرکتهای دانشبنیان، شیوهنامههای اجرایی برای تبصره ماده ۱۳ شورای اقتصاد تدوین شده، اما اجرای آنها با تأخیر روبرو است. ضعف در نظارت و ارزیابی پروژهها نیز باعث شده تا برخی طرحها نیمهکاره رها شوند. علاوه بر این، زمان Non-Productive Time (NPT) در حفاری و تکمیل چاهها، یکی از چالشهای کلیدی است که بهرهوری را کاهش میدهد.
با وجود این موانع چندلایه که ترکیبی از کمبود فناوری، سرمایه ناکافی و ضعفهای مدیریتی را شامل میشود نشانههایی از امید وجود دارد. استفاده از ظرفیت شرکتهای دانشبنیان برای احیای چاههای غیرفعال، میتواند نقطه شروعی باشد، به شرطی که مدلهای قراردادی بازنگری شوند و ریسکها عادلانه تقسیم گردند.
همچنین، بهرهگیری از ابزارهایی مانند اعتبارهای مالیاتی و سرمایهگذاری داخلی، میتواند سرعتبخشی به این روند کند. در مراحل دوم طرح احیا، قراردادهایی با چهار شرکت دانشبنیان امضا شده که میتواند الگویی برای آینده باشد. علاوه بر این، میانگین تولید چاههای نفت کشور روزانه ۱۵۵۰ بشکه است و افزایش تولید با احیای چاههای کمبازده پیگیری میشود، که نسبت به حفاری جدید، بسیار اقتصادیتر است.
اگرنگاهی به چشمانداز آینده بیندازیم خواهیم دید اگر این چالشها حل شوند، احیای چاههای کمبازده نه تنها تولید نفت را افزایش میدهد، بلکه به پایداری بلندمدت صنعت کمک میکند. تصور شیرینیست اگر خیال کنیم با احیای ۷۰۰ چاه، تولید روزانه کشور میتواند حدود ۲۰۰ هزار بشکه افزایش یابد، که معادل میلیاردها دلار درآمد ارزی است.
این امر، اشتغالزایی برای هزاران مهندس و تکنسین جوان را به همراه دارد و وابستگی به واردات فناوری را کاهش میدهد. پیش از این جانبخشی به این چاهها به عنوان یکی از اولویتها مطرح شده، و با الگوبرداری از تجربیات موفق، مانند واگذاری پروژهها به جوانان، میتوان احساس تعلق و مسئولیت را در میان نخبگان تقویت کرد.
علاوه بر این، تأثیر اقتصادی این احیا فراتر از نفت است. افزایش تولید، تعادل بودجه را بهبود میبخشد، تورم را کنترل میکند و ظرفیت صادرات را بالا میبرد. در مقایسه با کشورهای همسایه مانند عربستان سعودی، که با فناوریهای پیشرفته نرخ بازدهی ۵۰ درصدی دارند، ایران میتواند با سرمایهگذاری هدفمند، جایگاه خود را باز یابد. اما کلید موفقیت، همافزایی است.
هم افزایی میان صنعت نفت، زیستبوم نوآوری و دستگاههای قانونگذاربسیار کار ساز است. اصلاح الگوهای کسبوکار بر اساس تجربیات شرکتهای موفق، پیشبینی پاداشهای انگیزشی برای کارکنان، انتقال ریسک از محققان به بهرهبرداران، و استفاده از ظرفیت اعتبار مالیاتی قانون جهش دانشبنیان، میتواند مسیر را هموار کند.
در نهایت، احیای این چاهها نه تنها یک پروژه فنی، بلکه یک فرصت استراتژیک برای اقتصاد ایران است. با سرعت گرفتن مصوبات کارگروههای تخصصی، و حمایت از پروژههای نمونه، پاسخ مثبت به نظر میرسد.
بدون تردید راهحل، در همافزایی فناوری، سرمایه و مدیریت نهفته است. زمان آن رسیده که چاههای خاموش، دوباره بدرخشند و اقتصاد را روشن کنند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
اخبار مرتبط
1 روز قبل
1 روز قبل
2 روز قبل
2 روز قبل
2 روز قبل
ویدئو مرتبط
رسانه
رسانه
رسانه
رسانه
رسانه